کتاب سیرک شبانه / میلکان
مشخصات:
نویسنده: ارین مورگنشترن
مترجم: محمدرضا شفایی
نشر: میلکان
تعداد صفحات: 432 صفحه
امشب آخرین اجرای یک برنامهی خیلی محدود است. پِراُسْپِروی افسونگر مدتی است لندن را مستفیض نکرده و رزروها فقط برای یک هفته از اجراهاست، بدون اجرا درطولِ روز. بلیتها، بااینکه قیمت سرسامآوری برایشان تعیین شده، بهسرعت فروش رفتند و تئاتر پُرِ پر شده؛ خیلی از زنان بادبزنهایشان را در دست نگه داشتهاند تا دکلتهشان را باد بزنند و گرمای سنگینی را که بهرغم خنکای پاییزیِ بیرون فضا را پر کرده پس برانند.
در زمان خاصی درطولِ شب، هرکدام از آن بادبزنها ناگهان پرندهای کوچک میشود، تا جایی که دستههایی از آن بادبزنها در سالن تئاتر، درمیانِ تشویقی پرغوغا، حلقه میزنند. وقتی هریک از پرندهها برمیگردد و دوباره بهشکل بادبزنی جمعشده روی پای صاحبش میافتد، تشویق فقط بیشتر میشود، بااینکه بعضیها آنقدر متحیرند که نمیتوانند دست بزنند. اینها بادبزنهای توری و پَردار را شگفتزده در دستانشان جابهجا میکنند و دیگر اصلاً متوجه گرما نیستند.
مردی که کت خاکستری به تن دارد و در جایگاه سمت چپ صحنه نشسته تشویق نمیکند؛ نه برای این، نه برای هیچ شعبدهی دیگری درطولِ شب. مردِ روی سکو را با نگاه خیرهی مداوم و موشکافانهای تماشا میکند که هیچوقت در تمام طول اجرا تغییری نمیکند. او حتی یک بار هم دستان دستکشپوشش را برای کفزدن بلند نمیکند. با دیدن کارهایی که باعث میشود تماشاچیهای مسحور دست بزنند یا نفس در سینه حبس کنند یا گاهی جیغی از سر غافلگیری بکشند حتی ابرویش را هم بالا نمیدهد. بعد از این که اجرا خاتمه مییابد، مرد کتخاکستری بهراحتی راهش را ازمیانِ ازدحام جمعیت در لابیِ سالن باز میکند. از دری پردهدار عبور میکند و بدون آنکه ببینندش به اتاق گریم میرود.