کتاب ماشین تحریر عجیب / نون
نویسنده:تام هنکس
مترجم:نیلوفر خوش زبان
نشر:نون
تعداد صفحات:414
برند: |
در نظر داشته باشید که من و آنا از دوران دبیرستان همدیگر را میشناسیم (دبیرستان سنآنتونی! زنده باد تیمِ کروسیدرز!) قرار و مدار نمیگذاشتیم، اما در جمع بچهها با هم وقت میگذراندیم و از هم خوشمان میآمد. بعد از چند سال که کالج را تمام کردم و چند سال بعدتر که از مادرم پرستاری میکردم، لیسانسم را گرفتم و برای مدتی بنگاه معاملات ملکی راه انداختم و مثلاً از این راه چرخ زندگیام را میچرخاندم. یک روز آنا به دفترم آمد تا جایی برای کارهای گرافیکیاش اجاره کند و من تنها مشاور املاکی بودم که میتوانست به آن اعتماد کند، چون قدیمها با یکی از دوستان او سَروسرّی داشتم و بعدتر وقتی بینمان شکرآب شد مثل عوضیها رفتار نکرده بودم. آنا هنوز هم خیلی زیبا بود. هنوز آن هیکل ورزشکاری قلمی و ماهیچههای ورزیده را داشت، در واقع ورزشکار هم بود و آنوقتها در مسابقات ورزشهای سهگانه شرکت میکرد. یک روز تمام وقت گذاشتم و چند جا را نشانش دادم، هیچکدام را نخواست، به دلایلی که از هیچکدامشان سر در نمیآوردم. حدس زدم همچنان همان آدم کوشا و دقیق و سختگیری است که در دوران مدرسه بود. روی کوچکترین جزئیات چنان دقتی به خرج میداد که بیا و ببین، مو را از ماست میکشید، آن هم چه کشیدنی. آنای بزرگسال ملالآور بود. آنای بزرگسال اصلاً مثل آنای نوجوان راستِ کار من نبود.
اسنیپت داینامیک شما در اینجا نمایش داده میشود...
این پیام به این علت نمایش داده شده است که فیلتر و الگوی مورد استفاده را با هم ارائه نکردهاید.