کتاب و هر روز صبح خانه دورتر و دورتر شد / نون
نویسنده: فردریک بکمن
مترجم: الهام رعایی
نشر: نون
تعداد صفحات: 70
اکنون خرید کنین
شرایط و ضوابط
تضمین 30 روزه بازگشت پول
ارسال: 2-3 روز کاری
درباره کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود:
بار دیگر اثری کوتاه، جذاب و تاثیرگذار به قلم یکی از پرفروشترین نویسندگان نیویورک تایمز...
داستان و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود (And every morning the way home gets longer and longer) از ذهن پیرمردی آغاز میشود که دچار آلزایمر شده است. او تقریبا تمام گذشتۀ خود را به باد فراموشی داده و خاطراتش هر روز کمرنگ و کمرنگتر میشود. تنها دلخوشی این پیرمرد، نوۀ محبوبش است که روزها را با وی سپری میکند. خاطرات جدیدی که او با نوهاش دارد گویی یگانه عنصری است که وی را به این جهان دلبسته نگه میدارد.
فردریک بکمن، هدفش را از نوشتن این داستان، صراحتا اعلام میکند و میگوید این داستان را نوشتهام تا به ذهن و افکارم آرامش بخشم. او در این داستان تاثیرگذار، نبرد دو نیروی عشق و ترس را به زیبایی هر چه تمامتر به تصویر کشیده است. البته تاکنون داستانهای بسیاری با موضوع مرگ و نیستی به چاپ رسیده؛ اما رویکرد متفاوت این اثر سبب شده تا مخاطبین بیشماری از سراسر دنیا شیفته و مجذوب این اثر شوند.
نکوداشتهای کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود:
- این کتاب با احساسات آدم بازی میکند، گاه خندهدار است اما اغلب هوشمندانه. (بررسیهای کرکوس)
- این کتاب ورودی بینظیر بود به صحنۀ نویسندگی... با این داستان میخندی، گریه میکنی و برای نخستین بار در زندگی با یک پیرمرد نچسب احساس همدردی خواهی کرد. (نشریه مردم)
- ملغمهای درخشان از حوادث میخکوبکننده، بصیرتی فوقالعاده و طنزی که آدم را از خنده رودهبر میکند... با دیالوگهای دقیق و کوک بکمن و درکی بیهمتا از ذات انسان. (Shelf Awareness)
خواندن کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشودبه چه کسانی پیشنهاد میشود؟
اگر در جستجوی کتابی الهامبخش هستید که جملات آن مدتها در ذهنتان باقی بماند، خواندن این رمان کوتاه و بینظیر را از دست ندهید.
با فردریک بکمن بیشتر آشنا شویم:
خالق رمان مشهور «مردی به نام اوه» که دیگر این روزها برای کتابخوانان و اهالی قلم، بینیاز از معرفی است، نویسندهای سوئدی که در سال 1981 متولد شده. فردریک بکمن (Fredrik Backman) که سبک خاص داستاننویسی خود را پیش گرفته است و طرفداران بسیاری در سراسر دنیا دارد، افتخار فروش میلیوننسخهای از آثارش را در نیویورک تایمز و دیگر نشریات معتبر دارد.
از جمله آثار مشهور فردریک بکمن میتوان به «بریت ماری اینجا بود» و «شهر خرس» و «مادربزرگ سلام رساند و گفت متاسف است» اشاره کرد.
در بخشی از کتاب و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر میشود میخوانیم:
میدان یک دایرۀ کامل است. باد با شاخههای درختان در کشمکش است و برگها با صد لهجۀ سبز در جنبش. پدربزرگ همیشه عاشق این وقت سال بودهاست. باد گرمی میان سنبلها میپیچد و قطرات کوچک خون روی پیشانی او خشک میشوند. نوآ انگشتهایش را روی زخم میگذارد و میپرسد: «ما کجاییم بابابزرگ؟ چرا وسایل من اینجا تو میدونن؟ وقتی توی قایق زمین خوردی چه اتفاقی افتاد؟»
و اشکهای بابابزرگ جاری میشود.
«ما توی ذهنِ من هستیم نوآ-نوآ، که باز هم توی طول شب کوچیکتر شده.»