کتاب رویای فریدا / نون
مشخصات:
نویسنده: اسلاونکا دراکولیچ
مترجم: پونه فردوسی پور
نشر: نون
تعداد صفحات: 228 صفحه
زندگینامه
اکنون خرید کنین
شرایط و ضوابط
تضمین 30 روزه بازگشت پول
ارسال: 2-3 روز کاری
روان خیلی وحشت کرده بود. کمد وسایل مامان و بابا را در دست شویی گشت تا ببیند چیزی هست که به او کمک کند و چیزی پیدا کرد که به نظرش راه حل مشکل بود.
اما لابد دلیلی دارد که بچه ها نباید به کمدهای پدر و مادرشان توی دست شویی دست بزنند. چون دو ثانیه بعد از این که روان در بطری را باز کرد، از شدت بو غش کرد.
وقتی بیدار شد، توی تخت خوابش بود. اولش فکر کرد شاید همه ی این ماجرای مو یک خواب بد بوده، اما با نگاهی به بازویش فهمید که این طور نیست.
پدر و مادر روان وارد اتاقش شدند و او نگران بود که مبادا به خاطر باز کردن در موبر بدون اجازه گرفتن، از دستش عصبانی باشند.
اما آن ها اصلا عصبانی به نظر نمی رسیدند. راستش یک جورهایی خوش حال هم بودند.
مامان و بابای روان گفتند که سال هاست منتظر چنین روزی هستند و وقتش رسیده که با او صحبت کنند.
روان با خودش فکر کرد قبلا هم صحبت کرده اند، آن موقع که مامان و بابا برایش توضیح دادند که بچه ها چطور به دنیا می آیند. اما آن ها گفتند این دفعه صحبتشان کاملا فرق دارد.
پدر و مادرش به او گفتند گاهی بچه ها به سن خاصی می رسند که بدنشان شروع به تغییر می کند. و روان غمگین شد چون خودش را همان طوری که بود، دوست داشت.
روان تا همین جا هم حدس زده بود که این حرف ها قرار است به کجا برسد، برای همین سوالی را پرسید که کل روز ذهنش را مشغول کرده بود.
این سوال باعث شد پدر و مادر روان غش غش بخندند و روان خجالت کشید چون خیلی طول کشید تا خنده شان قطع شود.