کتاب تاب آوری و مثبت نگری / نو اندیش
مشخصات:
نویسنده: پل مکنا
مترجم: آزاده اعرابی
نشر: نو اندیش
تعداد صفحات: 144
آنچه در دستان شماست فقط یک کتاب نیست، بلکه سیستمی است که تحت آزمایشهای سخت و گوناگونی قرار گرفته و حاصل سالها آزمایش و مطالعه است. مطالعة این کتاب و انجام تکنیکهای آن، زمان زیادی از شما نمیگیرد، اما بهطورقطع زندگیتان را در مسیر بهتری هدایت خواهد کرد. این ابزار به شما کمک میکند تا به قدرت نهان و دگرگونکنندة وجودتان تلنگر بزنید. آن قدرت «مثبت بودن» است. اتصال به آن قدرت نهان میتواند تمام جنبههای زندگی شما را متحول کند. فقط دربارة کاربردی بودن این سیستم حرف نمیزنیم. من با اطمینان کامل ادعا میکنم که این سیستم، قدرتمندترین فرایند روانشناختی است که من تاکنون دیدهام. این کتاب به روشی مختصر نوشته شده است تا تغییرات مثبتتان را در کوتاهترین زمان تجربه کنید. آلبرت اینشتین گفته است: «همه چیز باید تا حد امکان ساده باشد، اما نه سادهتر.»
اگر حسوحال خوبی ندارید، روحیهتان تضعیف شده است، بیانگیزه هستید، اضطراب و نگرانی دست از سرتان برنمیدارد یا اگر عملکرد خوبی دارید، اما برای بهتر شدن آن به شارژر و تقویتکننده نیاز دارید، پس سیستم ارائهشده در این کتاب برای شما مناسب است. تکنیکها در اینجا طراحی شدهاند تا به شما کمک کنند تحت فشارها آرام بمانید، خودکنترلی بیشتری داشته باشید، بتوانید باانگیزه و خوشبینانه پاسخ پرسشهای خود را انتخاب کرده و درعینحال دیدگاه خود را نیز حفظ کنید و همچنین اعتمادبهنفس بالایی داشته باشید. بهعبارتدیگر، این سیستم با تلنگر به طرز فکرتان، شما را به جهت فکری و رفتاریای سوق میدهد که من آن را «مثبتگرایی» نامیدهام. این بدان معنا نیست که حتی مواقعی که اتفاقهای بدی رخ میدهد، شما همیشه احساس خوشحالی میکنید. اگر اتفاق وحشتناکی بیفتد، طبیعی است که احساس غمگینی، عصبانیت، ترس یا ترکیبی از این سه احساس را داشته باشید، اما هیچکس مایل نیست همیشه با ترس، عصبانیت و غمواندوه زندگی کند. در مدت به کار بردن این سیستم، احساسات طبیعی وجودتان بر پایة اعتمادبهنفس، انعطافپذیری و انگیزه تنظیم خواهد شد و همانطور که شما غرق این احساسات مثبت میشوید و آنها را در آغوش میگیرید، تمام جنبههای زندگیتان، از کار بگیرید تا روابط و حتی تصور شما از خودتان، شکل تازهای به خود میگیرند. در این کتاب از سیستم قدرت «تلقین» استفاده شده است. این تکنیک قدرتمند، چیزی است که من عمرم را صرف مطالعة آن کردهام.
گاهی مردم به من میگویند که اینها تلقینکردنی نیستند. سپس من از آنها میپرسم: «اسم شما چیست؟» و آنها نامشان را به من میگویند. سپس میپرسم: «از کجا اسمت را میدانی؟» و بهطورمعمول میگویند: «خب، اسم من همه جا همین است». درواقع، دلیل آن این است که یک بار فردی او را با همین نام صدا کرده و این خطاب قرار داده شدن با اسمش، بارها و بارها از زبان دیگران برایش تکرار شده است. از آنها میپرسم که از کجا میدانید آسمان آبی است و آنها چیزهایی مانند «چون همه میدانند» میگویند. بار دیگر به آنها میگویم، نه، دلیلش این است که برای اولین بار کسی آن را به شما تلقین کرده است. همة آدمها تلقینپذیر هستند، اما این بدان معنی نیست که همگی به هر تلقینی پاسخ خواهند داد. هیپنوتیزمکننده فردی است که با مهارت افراد را وادار میکند تا به تلقینها پاسخ بدهند. هنگامیکه خواندن این کتاب را به پایان رساندید، به درک مفیدی از قدرت تلقین و شیوة استفاده از آن برای بهبود زندگی خود، خواهید رسید.
پژوهشهای علمی نشان میدهد که قالبهای بنیادین باورهای ما، دربارة آنچه دربارة خودمان، کلمات و زندگیمان فکر میکنیم، همگی در هفت سال اول دوران کودکیمان شکل میگیرند. این مقوله، بهویژه دربارة تجربههای عاطفی شدید، خواه مثبت یا منفی، نیز صادق است. افلاطون در جملة معروفش میگوید: «پیش از هفتسالگی بدن آن پسر را به من تحویل بدهید تا من آن مرد را به شما نشان دهم». در این دوره، یک طرح کلی از ذهنیتمان نسبت به خودمان در ضمیر ناخودآگاهمان حک میشود؛ اینکه در طول زندگی چه چیزهایی را میتوانیم به دست آوریم یا قادر به انجام چه کارهایی نیستیم. یک تجربة ناخوشایند منفی از صحبت کردن درمقابل جمع در همان دوران کودکی میتواند باور اینکه ما یک سخنران بااعتمادبهنفس نیستیم را در ذهنمان ایجاد کند. از سوی دیگر، مورد تعریف و تمجید قرار گرفتن در همان اوایل زندگی، برنده شدن در یک مسابقه، مورد ستایش یک شخصیت الهامبخش قرار گرفتن یا حتی در یک موقعیت دشوار قرار گرفتن، میتواند ما را به این باور برساند که در یک مسئلة خاص، خوب یا حتی فرد بااستعدادی هستیم. گاهیاوقات برای نجات یافتن و رسیدن به ساحل امن، به چالشی شدید نیاز داریم تا به ما کمک کند باورمان را شکل دهیم و بپذیریم که خوششانس و قوی هستیم. درواقع، ممکن است دو نفر اتفاقهای مشابهی را تجربه کنند، اما باورهای کاملاً متفاوتی از خودشان و زندگیشان بیابند. دلیلش این است که هریک تعبیرهای متفاوتی از مسئله دارند. یکی ممکن است خودش را «خوششانس» و دیگری «قربانی» بداند. یکی نیمة پر لیوان را میبیند و دیگری نیمة خالی آن را ملاک قرار میدهد. این تصمیمات و فرایندهای فکری ما هستند که در مدت دوران شکلگیری، پتانسیل ما را برای رسیدن به چیزی که میخواهیم، شکل میدهند. آنها همانند تلقینهای هیپنوتیزمی عمل میکنند و الگوی مهمی از «خود اصلی» به ما میدهند. تمام تکنیکهای بهکاررفته در این کتاب برای کمک به شما طراحی شدهاند تا بتوانید باورهایی که دربارة خودتان و زندگی دارید و همچنین نوع زندگیای که میخواهید در آینده داشته باشید را انتخاب کنید.
اغلب مجموعهای از عوامل هستند که در شکلگیری یک باور اصلی دخالت دارند. زمانیکه یک بچهمدرسهای بودم، به من میگفتند که در زندگی کارهای نخواهم شد. یادم هست که بهشدت عصبانی میشدم و مدام با خودم درگیری فکری داشتم. «نشانتان میدهم!» در هر لحظه شما این حق انتخاب را دارید تا نحوة تفسیر و تعبیرتان از موضوع پیشآمده را خودتان انتخاب کنید. زندگی از هر دستی که به شما داده باشد، فراموش نکنید که همیشه این قدرت را دارید تا برخی از جنبههای آن را تغییر دهید؛ خواه دیدگاهتان یا پاسخی که به رویدادها میدهید یا درنهایت شرایط و نتیجة حاصل از آن را.
البته ژنتیک در اینکه ما چه کسی هستیم، نقش بسزایی دارد و بحث دربارة اینکه چقدر ژنتیک و تا چه حد محیط اطراف در شکلگیریمان تأثیرگذار هستند، همچنان ادامه دارد و بهطورمعمول نتیجه این بوده که هر دو عامل بهطور مساوی مؤثر هستند. بااینحال، پژوهشهای تازة پروفسور بروس لیپتون نشان داده است که ما میتوانیم ژنتیک خود را ازطریق روانشناسی فردیمان تحتتأثیر قرار دهیم، اما اینکه تا چه حد، هنوز واقعاً مشخص نیست.
بدون شک شواهد علمی نشان داده است که خمیرة هر فرد در اوایل زندگیاش چنان شکل میگیرد که بر مابقی عمرش تأثیرگذار است، اما آنچه را که میتوان آموخت، درعینحال میتواند آموختنی نباشد. این بدان معنا است که همیشه راهی وجود دارد. گذشته نیازی به یادآوری شما ندارد، پس اگر دوستش ندارید، آن را بیمعنی بپندارید. هنگامیکه متوجه این امر مهم شدم، بیشتر عمرم را صرف آموزش دادن به مردم کردم که چطور فرایند افکار منفی بازدارندهشان را تغییر دهند و توانمندسازی کنند تا به آن چیزی که میخواهند برسند و به آن فرد بهتری که دلشان میخواهد، تبدیل شوند.